بررسی تاریخی اصول اخلاق سیاسی غرب

✅قسمت اول
ضرورت مذاکره با قدرت به جای لبخند

??یکی از موضوعات چالش برانگیز امروز ما دیدگاه کسانی است که فکر می کنند صرف مذاکره و لبخند و کوتاه آمدن از مواضع اصولی انقلاب باعث نرمی و انعطاف طرف غربی می شود و در این رابطه حتی به ابزارهای قدرت در زمان مذاکره هم بی اعتنا هستند ! برای بحث از میزان اعتبار این دیدگاه کمی درباره ابعاد مطلب مذکور و واقعیات تاریخی پیرامون آن سخن می گوییم ۰
? وقتی با کشورهای غربی طرف می شویم و مثل امروز از فضای گفتگو و مذاکره به جای موشک و قدرت نظامی سخن گفته میشود ، این مطالب سربسته و ساده انگارانه به عنوان اصول خدشه ناپذیر پذیرفته میشود ۰
?در سیاست همانقدر که تجربه یک دیپلمات و هنر مذاکره و اطلاع از حقوق بین الملل مهم است ، بایستی به تجربه تاریخی و اصولی که سیاستمد اران اروپایی به آن معتقد بوده و عملا در طول سالها و دهه ها و یا قرون مختلف از خود بروز داده اند به عنوان نوعی قوانین و آئین نامه های پنهان ولی تکرار پذیر توجه نمود۰
? از این زاویه ، فهم تاریخی و علم تاریخ برای کارشناسان و تحلیل گران روایط بین الملل و سیاست خارجی نه فقط به مثابه تاریخ نقلی بلکه نوعی فلسفه تاریخ و شناخت قوانین حاکم بر سیاست کشورها معنا و مفهوم پیدا میکند ۰
? متاسفانه در ارزیابی ، دفاع و حتی نقد مسائل مهمی مثل برجام این سطح از دانش تاریخی مفقود بوده و اصولا ضرورت واقعی آن هم در نظر گرفته نمیشود ۰
?اما برای استناد بخشیدن به اهمیت مطالب گفته شده مناسب است سری به اسناد و تحولات تاریخی دوره جنگ اول جهانی زده تا ببینیم در نوشته های محرمانه و گزارشات خصوصی آنان در مورد مذاکرات سیاسی و امتیاز دادن و امتیاز گرفتن و یا به اصطلاح امروزیها مسابقه برد – برد در ذهنیت غربیها آنهم از نوع انگلیسیش چه منطقی حاکم و اصول اخلاق سیاسی آنها از چه اولویت هایی برخوردار بوده است.
?در سال ۱۹۱۴ که دول متفق به جنگ با رقیب اروپایی خود یعنی آلمان مشغول بودند و امپراطوری بیمار عثمانی نیز در جبهه مقابل فرانسه و انگلیس قرار گرفته بود به ناگاه اعراب ساکن عثمانی ارزش استراتژیک بالایی یافتند و چون برخی از اعراب از رفتار ترکها ناراحت بودند نوعی جنبش های ناسیونالیستی عربی و سازمانهای سری به تدریج ظهور و بروز نمود؛ این وضعیت از چشم روباه مکار و سیاستمداران و کارشناسان بین الملل انگلیسی پنهان نمانده و با تحریک و حمایت ضمنی از خلافت خود خوانده شریف حسین در مکه و حمایت ظاهری و صوری از استقلال اعراب سعی نمودند در پشت جبهه عثمانی مانع و شکاف ایجاد نمایند؛
? اما این تحریکات و قول و قرارهای سیاسی با این جنبش عربی نه تنها واقعی نبوده بلکه امروز به برکت چاپ اسناد و خاطرات رجال سیاسی آن زمان معلوم میگردد حتی شرافتمندانه هم نبوده بلکه غالبا فریبکارانه و فرصت طلبانه بوده است ۰
?از نظر سیاستمداران ارشد انگلیسی فقط تا زمانی که مسئله عثمانی برایشان اولویت نظامی و سیاسی داشته با گرفتن نقد از اعراب( تحریک قومی علیه امپراطوری عثمانی) و دادن نسیه ( وعده های تو خالی و مبهم و کلی و غیر شفاف به عربها ) منتظر پایان جنگ و تقسیم غنائم آن بین خودشان و فرانسویان بوده اند ؛
? اعراب که تازه میخواستند با خروج از سلطه ترکهای عثمانی نفسی تازه کننند خیلی زود فهمیدند بازی انگلیسی های را خورده و آنان میراث ارضی عثمانی را بین خودشان تقسیم کرده و منطقه غرب آسیا یا همان خاور میانه با استعمارگران متجدد و نو ظهور ی روبرو شد که بعد از هندوستان دنبال منافع جدیدی در این جا می گشت ۰

✅قسمت ۲
(دانش تاریخی مکمل تجربه سیاسی در دیپلماسی)

??پایان بخش این قسمت نقل از کار بدستان ارشد سیاسی انگلیسی است که نسبت به این موضوع مینویسند: خواهیم دید چون زمان قول و قرار فرا رسد ، باید حیله گرانه از عبارات چند پهلویی استفاده کرد تا خود را به چیزی متعهد نکند ۰
و اما در مورد سرنوشت اعراب بعد از جنگ و حل مسئله عثمانی اظهار می دارد : باید زبانی دو پهلو در پیش گرفت از یک طرف پذیرفت که عربها بعد از جنگ باید به استقلال برسند و از سوی دیگر مطرح کرد که برای تاسیس دولت های عرب به مستشار و مقامات اروپایی نیاز است و البته این مقامات باید منخصرا انگلیسی باشند !! به سخن دیگر هر دولت عرب مستقل در خاورمیانه بعد از جنگ در واقع تحت الحمایه بریتانیا می شد.

?و در جای دیگر می خوانیم که : دولت بریتانیا خود را علاقه مند به استقلال آسیای عرب زبان نشان داد بی آنکه درباره شکل دولتی که آنجا به وجود می آمد یا مرزهایی که برایش تعیین می شد قولی بدهد ۰
و در نهایت با این جملات میتوان به عمق سیاست و اخلاق دیپلماسی انگلیسی پی برد که : هر تعریف دقیقی از خواسته های ما عرب ها را رم می دهد لذا در مذاکرات با شریف حسین نه حقی برای ما به بار می آورد و نه دست ما را می بندد ۰
?دیوید فرامکین نویسنده کتاب “صلحی که همه ی صلح ها را بر باد داد ” در ص ۱۷۶ در یک جمع بندی از قول اسناد آن دوران می نویسد : بریتانیا سخت به دنبال کسب حمایت اعراب بودند اما تمایلی به پرداخت بهایی نداشتند ۰۰
و اما چیزی هم که می پرداختند در واقع سکه ی تقلبی زبانی بی معنی بود ۰
?این اقوال و اسناد یک پیام روشن برای همه ما ایرانیان دارد و آن این است که کسانی که از تاریخ درس نمی گیرند محبور به تکرار تاریخ می شوند۰
با توجه به تمهیدات مذکور در میز مذاکره با این روباه های خوش خط و خال ظاهرا متمدن ، باید توجه داشت که آنها غیر از منافع خود به هر قیمت و هر وسیله ، به چیز دیگری فکر نمی کنند و لذا داشتن قدرت ملی از هر نوع سخت افزار و نرم افزار در برابر آنها برای بالا بردن چانه زنی امری واجب است ۰ اگر دیپلماتی در درستی این صورت مسئله تردید داشته باشد ، بهتر است یک سیر مطالعات تاریخی برای خودش تعریف کند ۰

 

انتشار در:

دیدگاهتان را بنویسید