موسی نجفی استاد تمام رشته علوم سیاسی است اما به تاریخنگاری شهره شده است: «علت این علاقه به تاریخ از این منظر بود که در دوران دانشجویی با تعصب انقلابی متوجه شدم که دکترحسین بشیریه در دانشگاه تهران علوم سیاسی با گرایش جامعهشناسی درس میداد. آنجا متوجه شدم دکتر بشیریه بهرغم اینکه تئوری و بحثهای غربی را زیاد میداند اما وقتی میخواهد اینها را با ایران تطبیق دهد، اشتباهات زیادی دارد و برای که این اشتباهات را تکرار نکنم سراغ تاریخ رفتم و از کتابخانه دانشگاه تهران آغاز کردم و گز اصفهان هم کارساز شد و به مخزندار کتابخانه گز اصفهان میدادم و از اسناد استفاده میکردم که به این ترتیب مطالعه جدی تاریخ را آغاز کردم…»
از جمله دیدار دیگر نجفی که در اندیشه او کارساز شد ،دیدار با سید جواد طباطبایی است. فردی که دکتر نجفی،کتاب «مراتب ظهور فلسفه سیاسی در تمدن اسلامی» را در نقد کتاب « زوال اندیشه سیاسی»او نوشته است اما در نقد، حد انصاف را نگه میدارد. نجفی در مورد سید جواد طباطبایی میگوید: «آقای طباطبایی میخواهد عمیقتر از قبلیها عمل کند اما او هم تاریخ را خوب نمیشناسد اما تاریخ همیشه مسئله بوده است. یکی از مسئلههای تاریخی که مدام مسئله ساز است مشروطه و نیروهای درگیر است.»
گفتوگوی خواندنی فارس با موسی نجفی عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را در ذیل بخوانید:
* موسی نجفی در چه خانوادهای به دنیا آمده است؟
۱۳۴۱ خورشیدی در یک خانواده مذهبی در اصفهان به دنیا آمدم. پدر من و مادر من از نوادگان آیتالله آقا موسی نجفی اصفهان هستند. خانواده و اجداد من هم خانواده سیاسی و هم علمی بودند. این علاقه در خانوادهام وجود داشت و به من هم منتقل شد. خانواده ما خیلی زود جذب انقلاب شد. همه خانواده ما که شامل ۶ خواهر و برادر بودند انقلابی هستند. سنخیت بسیاری با انقلاب داشتیم. البته منکر هم نمیشوم که برخی از فامیلها چنین حسی که ما نسبت به انقلاب داریم را ندارند. تمایل به انقلابی شدن در من این انگیزه را به وجود آورد که تحصیلات عالیه خود را در رشته سیاسی ادامه دهم.
* چرا با اینکه در رشته سیاسی تحصیل کردید به تاریخ علاقمند شدید؟
ـ دانشجوی علوم سیاسی برای فهم پیچیدگی سیاست باید این پیچیدگی را در رشتهای دیگر مانند اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی و تاریخ و جامعه شناسی سیاسی جستجو کند.
دوران دانشجویی من مصادف با جنگ بود و در آن دوران اساتید ما بیشتر به ایدئولوژیهای مارکسیستی و غربی تمایل داشتند. هویت ما در کسوت دانشجویی به خطر افتاد مجبور شدیم برای دفاع از هویتمان از تاریخ شروع کنیم.
برای تطبیق سخنان اساتید با وقایع تاریخی به بررسی اسناد تاریخ روی آوردم. طبیعی است که نخستین قسمت تاریخ معاصر که به نوعی خط مقدم جبهه نیز به شمار میآید. مشروطیت است.
روحانیت به لحاظ سیاسی در دوره مشروطیت وارد عرصه سیاست شده بودند. این حضور بهانه به برخی از افراد داده بود که به بهانه حضور روحانیت در سیاست، با عنوان نقد مشروطه به تهاجم علیه روحانیت بپردازند.
در دوران تحصیل در دانشگاه متوجه شدم که وضعیت جبهه و جنگ ادامه پیدا نمیکند. وظیفهام به عنوان دانشجوی انقلابی جدیت در کار فکری است. به همین دلیل در موقع دانشجویی به خوبی ضرورت جنگ فکری در آینده انقلاب را حس میکردم. و بعدها خودم در همان دانشگاه ۶ سال استاد دانشگاه بودم. به این نتیجه رسیدم جنگ بزرگتری در حوزه اندیشه و پژوهش در حال شکل گیری است.
*هژمونی روند تاریخ نگاری ایرانی به کدام سمت تمایل دارد؟
ـ فقط از نگاه صرفا انقلابی نمیشود به موضوع بحث تاریخ نگاری انقلاب اسلامی نگاه کرد به این دلیل که انقلاب ذاتا دارای ارزش نیست آنچه مهم است هویت اسلامی ـ ایرانی است. کسانی که به خود انقلاب دلبستگی پیدا میکنند فراموش میکنند که انقلاب خودش برای احیا و حفظ اسلام و هویت ما بوده است.
*آیا مورخ میتواند بیطرف بماند؟
مورخ در تاریخ نقلی میتواند بیطرف باشد اما در تاریخ تحلیلی چنین امکانی وجود ندارد. در تاریخ تحلیلی اغراض مخاطب دخالت داده میشود اما در تاریخ نقلی مورخ کمتر قادر است اغراض خود را دخالت دهد. البته مورخ میتواند متنهای تاریخی را گزینش کند. ۲۸ مرداد یک واقعیت تاریخی است. همچنین نهضت تحریم تنباکو نیز واقعیت تاریخی است. یکی تلخ و دیگری شیرین است. اگر مورخی نسبت به ۲۸ مرداد تمرکز کند واقعه تلخی است و دروغ هم نگفت است. اگر نسبت به تحریم تنباکو تحقیق کند به مورخ احساس شیرینی دست خواهد داد.
هر دو واقعه تاریخی هم واقعیت دارد بی طرفی در این مواقع چه معنی دارد؟. انتخاب این دو واقعه دیگر به گزینش مورخ بستگی دارد و همیشه متن در خدمت تاریخ قرار میگیرد. هر کس وقایع تاریخی را مطابق سلیقه خودش تفسیر میکند. هیچ مورخی بدون آرمان، اهداف، امیال و سلیقه نمی تواند با مسئله تاریخی برخورد کند. اما امیال و اهداف و اغراض انسان تا حدی میتواند واقعیت را بپوشاند. در مورد اصل انقلاب که در ۲۲ بهمن رخ داده است هیچ کس شک ندارد. از سلطنتطلبترین آدم تا مارکسیستترین آدم بپرسی چنین نظری دارد. در اصل وقایع مشکلی ندارند و در بخش کلی به اجماع می رسند هیچ کس از مسلمانان از شیعه تا سنی شکی ندارند که علیابن ابیطالب را از نظر شخصیت بالاتر از نسبت به سایر شخصیت ها بود. حتی دشمنانش بر این امر اعتراف دارند و قابل پنهان کردن نیست. حتی در صورت داشتن سلیقه هر مورخ و انسان دیگر باید اصول علمی را رعایت کند.
* چه سالی وارد دانشگاه شدید و فضای دانشگاهی که در آن سپری کردید را توضیح دهید. گز کارساز اصفهان چه نقشی در دسترسی شما به اسناد تاریخی داشت؟
۱۳۶۲ من وارد دانشگاه شدم آن زمان استادهای مسلمان خیلی کم در دانشگاه بودند و بیشتر استادان کمونیست، لیبرال و شاهناشاهی بودند. و از بین اساتید مسلمان یک یا دو تا هم از نظر علمی بد نبودند. در آن زمان قصد داشتم از کتاب موجود استفاده کنم اما چون میدیدم اشکال دارد.
تمایل پیدا کردم از اسناد و کتابهای تاریخی معتبر استفاده کنم. چون نمیتوانستم به سمت برگه دان بروم و کتاب انتخاب کنم. بنابراین با مسئول کتاب رفیق شدم و او نیز گز اصفهان را نیز دوست داشت. گز میآوردم به مسئول کتاب میدادم و به مخزن میرفتم. دسترسی به مخزن خیلی به من کمک کرد. کتابهای تخصصی خوبی موجود بود. من نیز تمام کتاب تخصصی تاریخ را خواندم و خواندن این کتاب تخصصی به ما در دوران کارشناسی تبحر خاصی داد.
*چگونه ازدواج کردید و با همسرتان چگونه آشنا شدید؟
ـ به طور سنتی ازدواج کردم و همسرم را خواهرم انتخاب کرد. و من برعکس آن زمان که مد بود همسرشان همفکر و هم رشته خودشان باشد من دوست داشتم همسرم خانهدار باشد تا به صورت تمام وقت و شایسته در تربیت فرزندان نقش داشته باشد.
*چند تا فرزند دارید؟
ـ دو تا فرزند دارم یکی پسر و دیگری دختر است. پسرم مشغول تحصیل در دوره دکتری علوم سیاسی است. و دخترم نیز یک سال است در دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شده است و مشغول تحصیل است.
*مهریه همسرتان چه بود؟
۵۰۰ هزار تومان و با یک سفر حج و مقدار کمی طلا
*آیا زمانی که ازدواج کردید شغل داشتید؟
ـ نه من در دوران دانشجویی ازدواج کردم و یک کار پاره وقت در مجلس داشتم و با موتوری که داشتم تردد میکردم. و خیلی مقید نبودم. که ماشین داشته باشم.
*اهل سینما و تئاتر هستید؟
نه من اهل سینما و تئاتر نیستم و نبودم. از سینما خوشم نمیآید. فیلم سینمایی را از طریق تلویزیون میبینم البته سنی از ما گذشته در دوران گذشته نیز قشر خاصی سینما میرفتند.
*اهل رمان خواندن هستید؟
بله اهل رمان خواندن هستم. بیشتر رمان تاریخی که به هویتام نزدیک است می خوانم. البته رمان با موضوع دفاع مقدس را نیز می خوانم.
*کتاب «دا» را خواندید؟
ـ تورق کردم و برخی قسمتهایش را نیز خواندم. البته تمامش را نخواندم. برخی قسمتهایش که در مطبوعات نقل شده میخوانم.
*کدام کارگردان تلویزیونی را میپسندید؟
ـ محمد علی نجفی که کارگردان سریال سربداران از اقوام من است مجموعه سربداران را چند وقت پیش از ایشان گرفتم و تماشا کردم. جزو فیلمهای تاریخی موفق خوب است.
آقای رهگذار نویسنده فیلمنامهاش هم از دوستان من است. بعدا فیلمنامه سریال ابوعلیسینا را نوشته است.
*نظر شما در مورد سریال کلاه پهلوی چیست؟
ـ سریال کلاه پهلوی وارد حوزه تاریخی مشکلی شده است. برخی از موضوعات تاریخی مابه ازای خارجی ندارد اما مسئله حجاب یکی از این موضوعات مهم تاریخی است. حجاب جز مسئله مهمی است که در داخل و خارج ایران بازتاب دارد.
ممکن است در یک خانواده چند نفره سلیقههای متفاوت در مورد حجاب وجود داشته باشد. چون حجاب مسئله مهمی است طبیعی است که با انتقاد مخالفان و هم برخی از خانوادههای مذهبی روبه رو شود. چون خود مجموعه وارد یک موضوع جنجالی و سختی شده بود. سید ضیاالدین دری وارد نمیشد کسی دیگر باید درباره این موضوع سریال می ساخت.
این زخم کهنه را باز میکرد تا چرک خون تازه از این زخم جاری می شد. باید بحث بیشتر در مورد این موضوع تاریخی صورت میگرفت به نظر من لازم بود چنین سریالی ساخته میشد تا چنین بحثهای صورت میگرفت. از مهمتر بلافاصله بعد از پخش سریال برنامه تحلیلی که به همت کارشناسان تاریخی صورت میگرفت در افزایش بینش تاریخی و اجتماعی مردم نقش مهمی داشته است.
* آقای دکتر موسیقی گوش میدهید؟
ـ تنها موسیقی که رادیو و تلویزیون پخش میکند گوش میدهم.
*آیا علاقه به شعر هم دارید؟
ـ از شاعرهای کلاسیک، حافظ، مولانا و سعدی را دوست دارم حتی شعر نو را به واسطه اینکه پدر خانم من شاعر است دوست دارم. ایشان یکی از استادان انجمن ادبی اصفهان است شعرهایشان را برای من میخواند گوش میدهم. پدرم نیز شعر میسرود و پسرم هم از جانب پدربزرگ پدری و مادری شعر به ارث برد و شعر میسراید.
برخی شخصیتها میپرسم لطفاً جواب دهید؟
سید جواد طباطبایی:
ـ آقای سید جواد طباطبایی انسانی فاضل و دانشمند است هرچند من از لحاظ فکری، روش فکری او را نمیپسندم. اما متاسفانه به آن اندازه که علم دارد اخلاق ندارد، به مخالفان خود بسیار توهین میکند. حتی همفکرهایشان را نیز توهین میکند و اکثر افراد را بی سواد میداند حتی بسیاری از دانشمندان قرون پیش را نیز بی سواد میداند حتی اشخاصی مانند ملاصدرا را مقلد میداند به نظرم چنین نگاهی زیبنده انسان دانشمند نیست.
من به مرحوم سید جمالالدین اسد آبادی انتقاد دارم اما به او توهین نمیکنم برخی مواضع سید جمال را موجه و برخی دیگر را موجه نمی دانم. این وجه از سید جواد طباطبایی را که به همه توهین میکند را نمیپسندم و فکر میکنم بسیاری هم نمیپسندند انسان عالم نباید اینگونه پردهدری کند و این اخلاق دور از آدم دانشمند است.
سید جواد طباطبایی کتابی به نام «زوال اندیشه سیاسی در ایران» نوشته است که سلیقه اوست و چند بار هم از رسانههای مختلف از من خواستند این را کتاب نقد کنم که من حاضر نشدم و هر زمان ایشان حاضر به مناظره رو در رو در صدا و سیما و هر مکانی دیگر باشد حاضرم مناظره کنم.
اما نمیخواهم بر کتاب ایشان نقد بنویسم من کتابی به عنوان “مراتب ظهور فلسفه سیاست در ایران” نوشتم که کتاب سال جمهوری اسلامی نیز انتخاب شد و درست خلاف ادعای آقای طباطبایی است یکی از علتهای که نقد نمینویسم این است که هرکس عقیدهای دارد و میتواند بنویسد ایشان هم نظرش را نوشته است و من هم نظرم را نوشتم هیچ ابایی از نقد ندارم اما لزومی ندارد کسی را توهین کنم.
ای کاش مخالفین ما هم نسبت به ما هم اینگونه رفتار میکردند. حریمها را حفظ می کردند هرچند که عقاید آنها مثل ما نباشد ادعا نکنند بحث بر سر علم و غیر علم است کسی نمیتواند اثبات کند حرفهای حسن علمی است و حرفهای طباطبایی علمی نیست.
سلیقه آقای طباطبایی در تاریخ و اندیشه فرق میکند من سلیقه خودم را دارم و ایشان نیز سلیقه خودش را دارد در این حال مدعی نیستم که آقای طباطبای به علت اختلاف سلیقه با قادر به درک مسائل نیست. حرف خودم را میزنم ایشان هم حرف خودشان را بزنند.
* به نظر شما رواداری در جبهه مذهبی بیشتر از دیگران است؟
ـ خیلی بیشتر از دیگران است.
* یعنی طرفداران آزادی، فقط شعار میدهند؟
نمیدانم ـ یک استبدادی در وجود آنان است در برخی از مذهبیها هم استبداد وجود دارد. درست نیست روی حرفهای خودمان استبداد داشته باشیم و حرف خودمان را درست بدانیم و حرف دیگری را اصلاً درست ندانیم. بر فرض اینکه سخن من درست است در آینه حرفهای نادرست دیگری صحت خود را نشان میدهد.
*حزب توده
ـ من نسبت به حرب توده احساس بدی دارم و نظر خاصی نسبت به حزب توده ندارم. پدرم خیلی ضد کمونیست بود و از کمونیستها متنفر بود و از دوران کودکی اگر سخنی در مورد حزب توده به میان می آمد پدرم از حزب توده بد میگفت و از دو چیز نفرت داشت؛ یکی حزب توده و دیگری تریاک. من نیز نسبت به حزب توده و تریاک بدبین هستم و این دو را مترادف میدانم.
سید جمال الدین اسد آبادی:
ـ سید جمال مرد بزرگی است که در تحولات کشورهای اسلامی موثر بود یکی از ویژگی مثبت سید جمال این است که در کشورهای مختلف تاثیرگذار بوده است و ما چنین شخصیت تاثیرگذار در قالب شخصیت بینالمللی کم داریم. موثر بودن با تاثیر عمیق فرق دارد. شاید یک محصول بینالمللی تاثیر بینالمللی داشته باشد اما قطعاً نمیتواند تاثیر عمیق داشته باشد. در این که سید جمال مرد بزرگ و نابغه است و موج ایجاد کرده است و امروز هم موج ایجاد میکند شکی نیست اما عمیق بودن و اصیل بودن و معصون از خطا بودن رادر سید جمال نمی پذیرم شخصیت معاصر مانند میرزای شیرازی را عمیقتر میدانم.
اسدالله خراقانی:
ـ جزء شخصیتهای بود که بعد از مشروطه مشهور شد. آدم خیلی عمیق و موثری نیست از نظر اهمیت چند درجه بعد از سید جمال قرار دارد.
مصدق:
ـ مصدق در مدل خودش عمیقتر از خیلیهای دیگر است هرکس را باید در موقعیت و محور خودش بررسی کرد.
علی شریعتی:
ـ شریعتی یک روشنفکر دینی است و سنتگرا نیست و در مدل و دوره خودش موثر بوده است.
محمد علی فروغی:
ـ یک شخصیت فرهنگی و سیاسی است جزء پیشگامان علوم جدید و دانشگاهی و موثر در کشور است به همان دلیل که در وجه فرهنگی قابل توجه است در بخش سیاسی قابل نقد است.
سید حسن تقیزاده:
ـ مانند محمدعلی فروغی است.
* آیا به نظر شما پیشگامان تجدد در دوره دیگر تاریخی به دنیا میآمدند به گونهای دیگر فکر میکردند؟
ـ من نمی دانم چگونه فکر میکردند شاید نقطه شروع آنان با آنچه در گذشته شروع کردند متفاوت بوده است.
* سید حسین تقیزاده در آخر عمر در تفکراتش تغییر ایجاد شده است؟
ـ به نظرم تغییر عمیقی نداشته است افراط و حالت تروریستی دوران مشروطه در او کم شده بود و تغییراتش به مقتضیات پیرمردیاش بود.
شیخ فضلالله نوری :
ـ شخصیت قداست گونهای دارد به آن اندازه که به او تهمت زدند مظلوم هم واقع شد.
پدر بزرگ شما آیتالله آقا نجفی:
ـ شخصیت مرجع و سیاستمدار بزرگ و عمیقی است در نوع خودش مانند شیخ فضلالله نوری بود و در زمان خودش چه در زمان مشروطیت و قیام تنباکو شخص موثری بود و ویژگی که در مورد ایشان مشهود است وجه علمی است. ایشان در حدود ۱۰۰ جلد کتاب در زمینه فقه،حکمت، سیر و سلوک عرفانی و حدیثی دارد با توجه به این تلاش علمی در فعالیت سیاسی نیز فعال و موثر است. ویژگی بسیار مهمترش نفرت عمیقی است که نسبت به استعمار خارجی و فرقه ضاله بهاییان دارد.
ثقه الاسلام تبریزی:
ـ هر چند شیخی است. اما هاله مظلومیت نسبت به ایشان نیز وجود دارد چون اعدام شده است و نسبت به فضای مسمومی که روسها در تبریز ایجاد کرده واکنش نشان داد همچنین شخص موجهتری نسبت به غرب زدگی انجمن تبریز نیز است.
شیخ فضلالله لنکرانی:
ـ چند سال آخر عمرشان نزد ایشان می رفتم. آدم دیدنی بود کولهباری از تجربه بود که بیش از صد سال عمر کرد پیرمردهای این چنینی اگر سیاسی هم نباشند قابل استفاده هستند.
مهندس بازرگان:
ـ مظهر تساهل و مدارا است. این شخص چون در رأس دولت انقلابی قرار گرفت نتوانست نقش تاریخی خود را انجام دهد.
امام خمینی:
امام خمینی شخصیت جامعالاطرافی است که تأثیر تاریخی آن هنوز ادامه دارد و در ابعادهای گوناگون مؤثر بود در دنیایی که همه چیز به سمت نزول میرفت سعی کرد مانند پزشک که دست مریضش شکسته است آن را جا بیندازد و عصر خودش را به عصر خمینی معروف کرد، شخصیت ایشان برای من جذاب است.
* جذابترین شخصیت مشروطه کیست؟
حاج آقا نورالله نجفی.
*منفورترین شخصیت مشروطه چه کسی از نظر شماست؟
فکر نکردم.
*مشروطه میتوانست به گونهای دیگر در تاریخ روی دهد؟
ـ نمیدانم شاید یک نسل باید فدا شوند تا نسل دیگری به تجربه برسند ما باید در انقلاب مشروطه آزمون میدادیم و شکست میخوردیم تا در انقلاب شکست نمیخوردیم و از این شکست استفاده میکردیم.
گروه فرقان:
ـ پروندههای بعد از انقلاب هنوز بسته نشده است، آدم تاریخی صبور است کم و بیش میتوان گروههایی مانند فرقان را شناخت ولی پرونده آنها هنوز بسته نشده است و در اختیار مورخ هنوز قرار نگرفته است.
قوامالسلطنه:
ـ شخصیت سیاسی پیچیدهای بود حتی جایی دیدم امام از قوام تجلیل میکند از نظر سیاسی مرد فوقالعاده و دقیقی بوده است ولی قوام نیز متعلق به سیاستمداران عصر طلایی است با مختصات خاص خودش و بازیگران عصر گذشته با بازیگران انقلاب فرق دارد.
میرزا کوچکخان جنگلی
ـ میرزا کوچکخان مبارز بزرگی بود چون شمالی است و من از کویر آمدم نمیتوانم با او ارتباط برقرار کنم.
استاد مطهری:
ـ استاد مطهری بر گردن همه ما حق دارد هم انقلاب با بحران عقیدتی روبهرو است و در این بحران عقیدتی این استاد بزرگوار دست نسل ما را گرفته و مقداری ما را ایمن کرده است از این جهت بر گردن ما حق دارد.
* آقای موسی نجفی چه حقی بر گردن تاریخنگاری انقلاب اسلامی دارد؟
ـ هیچ حقی ندارد هر کاری کردم وظیفهاش بوده است حوالت تاریخی که بر گردنش بوده است را انجام داده است.
* آیا جریان تاریخنگاری انقلاب اسلامی با فرض اینکه جمهوری اسلامی نباشد به طور مستقل میتواند به حیات خود ادامه دهد؟
ـ حتماً چنین است تاریخنگاری انقلاب اسلامی آنقدر رشد کرده است که میتواند به طور مستقل به حیات خود ادامه بدهد و تاریخ نگاری انقلاب اسلامی به رشد خود ادامه خواهد داد.
* اگر موسی نجفی بخواهد یک مورخ چپ تاریخ معاصر نام ببرد کیست؟
ـ مورخ که با نگاه چپ تاریخ در ایران بنویسد بسیار داریم مانند احمد اشرف.
* مورخ سلطنتطلب
ـ نمیشود سلطنت طلب گفت اما مورخ شاهنشاهی میتوان گفت که کسروی است و در این نوع تاریخ نگاری پدیده خاصی است. فریدون آدمیت نیز مورخ لیبرال است.
کسروی:
ـ آدم خاص و ویژهای است امام تعبیری در مورد کسروی دارد که انسان دانشمندی است ولی دچار توهم شد و قصد داشت ادعای پیغمبری کند و چون کسی ادعای او را قبول نمیکرد شروع کرد به نقد ائمه تا مقام ائمه را پایین بیاورد.
خسرو معتضد:
ـ دایرهالمعارف تاریخ نقلی است و در زمینه تاریخ زحمت بسیاری کشیده است.
موسی حقانی:
ـ دوست عزیز ماست و از نظر تاریخی دشمن زیاد دارد قسمتی از تاریخنگاری انقلاب و سختیهای این نسل و زحمت برای اصیل بودن نسل انقلابی، حاصل زحمات موسی حقانی است. آدم باارزشی است.