دکتر موسی نجفی:
نسبت به استقلال کشور و حرکت در چارچوب قانون اساسی تعصب داریم
در ابتدای جلسه دکتر نجفی، رئیس پژوهشگاه، با سلام و درود بر پیامبر گرامی اسلام صلّ ا… علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السّلام، ضمن خوشامدگویی به حاضران، با اشاره به برنامهریزی پژوهشگاه برای برگزاری سلسلهنشستهایی انتقادی ناظر به مسائل و چالشهای پیش روی کشور، گفت: ازجمله وظایف و مأموریتهای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عنوان بزرگترین مرکز پژوهشی علوم انسانی در کشور این است که به آسیبشناسی مسائل و چالشهای مختلف کشور بپردازد و بر همین اساس اولین نشست از این سلسله نشستها، به دلیل تقارن با وقایع اخیر، به تحلیل و ارزیابی ریشهها و روایتهای صورت گرفته از این وقایع اختصاص یافت.
رئیس پژوهشگاه متذکر شد: در این راه نسبت به استقلال کشور و حرکت در چارچوب قانون اساسی تعصب داشته و خطوط قرمزی که از سوی خارجنشینان طرح میشود، موضوعیتی نخواهد داشت. خط قرمزهایی که از سوی رسانهها و مراکز خارج از کشور به صورت کاذب ترسیم میشود، مورد پذیرش نبوده و ضرورت دارد اندیشمندان و پژوهشگران داخل کشور، با صورتبندی درونی مسألهای که با آن مواجه هستیم، ابعاد و زوایای مختلف موضوع را مورد بررسی و واکاوی قرار دهند.
دکتر موسی نجفی:
عقلانیت، معنویت و عدالت¬خواهی سه ویژگی جامعه ایرانی است
دکتر موسی نجفی، استاد علوم سیاسی و رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به عنوان پنجمین و آخرین سخنران این نشست، با تأکید بر رویکرد خود در تحلیل وقایع اخیر با تکیه بر تاریخ سیاسی و فلسفه سیاسی به منظور شناخت ریشه خشونتها و وقایع اخیر و نقطه کور این حوادث، گفت: البته به نظر من خشونت از طرف کسانی است که در حاکمیت نیستند و درواقع در جریان انقلاب اسلامی نیز ما شاهد آتش زدن و تخریب اموال شخصی یا آسیب زدن به افراد مخالف انقلاب نبودیم. وی با اشاره به تمایز میان تحلیل بر مبنای نظریههای سیاسی، که در آنها به حل بحرانها پرداخته میشود، با تحلیل براساس تاریخ و فلسفه سیاسی بر اهمیت ارائه نظریههای سیاسی بر مبنای تاریخ و فلسفه سیاسی کشور که یک نظام دینی است، تأکید و اظهار کرد: در مباحث مرتبط با نظامهای سیاسی، هر نظامی گفتمان خود را دارد و در تحلیل اینکه ریشه این خشونتها از کجاست نیز باید با تحلیل جامعه ایرانی انطباق داشته باشد. جامعه ایرانی دارای سه محور و ویژگی عقلانیت، معنویت و عدالتخواهی است و برخلاف برخی روایتها از نحوۀ پذیرش اسلام در ایران با شمشیر، وجود همین عناصر در اسلام بود که موجب پذیرش اسلام از سوی ایرانیان شد.
وی ادامه داد: ورود مدرنیزاسیون به ایران، دارای سه لایه و قسمت ابزاری، سیاسی و فرهنگی بود که دو قسمت اول پذیرفته شد ولی قسمت فرهنگی که از اجزاء اخلاقی، اعتقادی و… تشکیل شده است، پذیرفته نشد. در دوره مشروطه بین سه قسمت مدرنیزاسیون تفکیک شد و در انقلاب اسلامی، فرهنگ و تمدن برتری پدید آمد و میتوان گفت ذات و پیرامون به یکدیگر رسیدند، اما نقطۀ کور نزدیک شدن فرهنگ مدرن به ذات جامعه ایرانی بود. این پژوهشگر حوزه مسائل سیاسی تأکید کرد: این قسمت سوم (فرهنگی) از مدرنیزاسیون با مخفی شدن در پشت دو قسمت ابزاری و سیاسی، منجر به شکلگیری نقطه کوری در ارتباط میان ذات جامعه ایرانی با فرهنگ مدرن بود. عدم موفقیت کامل حرکتهای انقلابی دیگر همچون لیبرالها، سوسیالیستها یا ناسیونالیستها و تقابل آنها با انقلاب اسلامی که تمدن و فرهنگی برتر پدید آورده است، منجر به تقابل آنها با انقلاب و سعی در به انحراف کشیدن مسیر این انقلاب دارند و با تبلیغات گسترده در شبکههای مختلف ماهوارهای و مجازی سعی در دعوت به خشونت و به آشوب کشاندن اعتراضها دارند. دکتر نجفی با اشاره به فقر واژگانی حرکتهای غربی ذکر شده در مقابل انقلاب اسلامی و سعی در شکست این انقلاب که در مقابل فرهنگ غرب ایستاده، توسل به حرکتهای افراطی و خشونت را ناشی از فقری دانست که غربیها در مقابل انقلاب به آن دچار هستند دانست.
دکتر نجفی در پایان سخنان خود با برشمردن صورتبندیها و دوقطبیهای ممکن میان دیدگاههای خود با مخالفان انقلاب، گفت: میتوان تقابلهایی را به شکل زیر میان این دو دیدگاه برشمرد:
– از نظر مخالفان انقلاب اسلامی واقعهای روی داده که قرار است باعث شکلگیری یک جریان و موج خواهد شد و در نهایت به تغییر منجر میشود اما از دیدگاه بنده چنین نیست.
– در این واقعه و اعتراضات، دوگانه آزادی و استبداد از سوی مخالفان انقلاب برجسته و مطرح میشود درحالیکه بحث دربارۀ آزادی و استقلال است.
– مخالفان انقلاب از ارتباط انقلاب ملی و بنیادگرایی مذهبی صحبت میکنند در حالیکه در ایران و با تشیع، بنیادگرایی معنایی ندارد.
– در مقابل دعوت انقلاب اسلامی به عقلانیت و اعتدال، مخالفان انقلاب به خشونت و غارتگری دعوت میکنند. درواقع مباحث ناظر به انقلاب یا اصلاح در میان دیدگاههای غربی کمونیستی و لیبرالیستی مطرح است و نه در انقلاب اسلامی.
– در وقایع اخیر بحثی به عنوان ملت مجازی در مقابل آنچه واقعی است، پدید آمده اما این ملت مجازی، غیرواقعی و ساختگی است.
در پدید آمدن این وقایع و اتفاقات، توصیه بنده این است که ملت و اقوام مختلف کشور از جمله کردها باید به حافظه تاریخی خود رجوع کنند که چه کسانی فجایع حلبچه و کشتار ۵ هزار نفر را رقم زدند و اکنون نقش دلسوزان آنها را بازی میکنند؟ مردم کرد عراق نیز باید متذکر ماجرای سقوط شهرهای اربیل در مقابل داعش باشند که چه کسی آنها را از شر داعشیها نجات داد و حفظ کرد و اکنون مناطق و زمینهای آنها در اختیار مخالفان این انقلاب قرار گرفته است؟
همچنین در داخل کشور ضرورت دارد مسئولان کشور و دولتمردان به جوانان توجه داشته باشند و در جهت رفع مشکلات و مسائل آنان تلاشی مضاعف داشته باشند و جوانان نیز از سطحیاندیشی پرهیز کرده و قدر استقلال، آزادی و اقتدار و امنیت کشور را بدانند.