جلسه سوم از سلسله نشست های«نظریه تاریخی انقلاب اسلامی» با ارائه دکتر موسی نجفی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،چهارشنبه ۲۵ مهرماه در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.
جلسه سوم از سلسله نشست های«نظریه تاریخی انقلاب اسلامی» با ارائه دکتر موسی نجفی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،چهارشنبه ۲۵ مهرماه در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.
موسی نجفی در بخش نخست سخنانش به بحث درباره روش تحلیل تاریخ پرداخت و تاریخ را به چند گونه تقسیم کرد و گفت: یک تاریخ «نقلی» داریم که متن و ماده تاریخ است. خود متن تاریخ هم به دو قسمتِ «واقعه» و «حادثه» تقسیم میشود. عاشورا یک واقعه است که در دل آن حوادثی رخ میدهد. اگر شما واقعه را نشناسید، حوادث ربطش را به هم از دست میدهد. خود انقلاب اسلامی هم یک واقعه است که اگر آن را نشناسیم، انتخابات و جنگ و امام را نمیتوانیم بشناسیم. گونه دوم تاریخ «تحلیل تاریخ» یا صورت تاریخ است. این گونه به وقایع هویت میدهد. چرایی و چگونگی وقایع به تاریخ تحلیلی برمیگردد. یک تاریخ بالاتر هم داریم که «فلسفه تاریخ» است. قواعدی که باعث میشود جامعه متحول شود در فلسفه تاریخ جا میگیرد. این خودش دو نوع دارد؛ ۱- فلسفه نظری تاریخ ۲- فلسفه علم تاریخ. او دو شکل از فلسفه تاریخ را برشمرد و گفت: یک وقت از فلسفه تحول تاریخ صحبت میکنیم؛ اینکه مثلاً چرا انقلاب اسلامی رخ داد؟ یک وقت هم از فلسفه تطور صحبت میکنیم؛ یعنی مثلاً چرا جامعه بسته قاجاری به پهلوی رسید؟ یک وقت نوع جامعه تغییر میکند و یک وقت خود جامعه تغییراتی میکند. یکی بحث درباره بودن است و یکی بحث درباره شدن.
در چه وضعی هستیم؟ نجفی با بیان این پرسش که «ما اکنون در چه وضعی هستیم» گفت: این سؤال عامیانه هم میتواند باشد. آیا ما در وضع انحطاط هستیم یا در وضع اعتلا؟ این پرسش خوب است. اگر سه مرحله داشته باشیم؛ «نهضت و انقلاب»، «نظام» و «تمدن»، باید بپرسیم ما اکنون در چه وضعی هستیم؟ میتوانیم ادعا کنیم در وضعیت تمدنی هستیم؟ اصلاً وضعیت تمدنی چیست؟ اگر نتوانیم اثبات کنیم در وضعیت تمدنی هستیم یا در حال رسیدن به آن هستیم، ذیل تمدن غرب هستیم و سخن جدایی از غرب حرف مفت است. او تمدن را نمود اجتماعی و عینی فرهنگ دانست و گفت: البته تمدن فقط مادیت فرهنگ نیست بلکه نوعی ارتقای سطح هم دارد. به همین دلیل تمدنها میتوانند فرهنگهای مختلف را پوشش دهند. نجفی ابنخلدون را متخصص نظریه انحطاط دانست و گفت: در مقابل ابن خلدون یک متفکر داریم که بر اساس سنت صدرایی تفکر کرده است. فقیه و فیلسوف شیعیمذهب است و عکس ابنخلدون بحث کرده است؛ استاد مطهری. او قائل به نظریه تکامل است. این دو نظریه را باید کنار هم بگذاریم و به تاریخ نگاه کنیم. او بر اساس نظریه تکامل استاد مطهری بحث کرد و گفت: ما دو نوع جامعه داریم؛ جامعه دانی و جامعه عالی. مثل خود انسان. مرحوم مطهری معتقد است که انسان منفردٌ طبع است و مدنی بالاختیار است. به اختیار مدنی میشود نه به اضطرار. چرا؟ چون میتواند استعدادهای ذاتیاش را بروز دهد. برخلاف نظریه مارکسیستی که میگوید انسان طبعش مدنی است. گرفتن تمدن و تجدد هم اضطرار نیست باید انتخاب و اختیار کند. بشر محاسبه میکند و میبیند که جامعه شهری و پیچیده بهتر از جامعه بسیطتر است.
نظریه تکامل از دانی به عالی نجفی گفت: ما با نظریه فطرت میگوییم انسان یک استعداد ذاتی دارد که باید شکوفا شود. جامعه هم همینطور است. جامعه اسلامی که استعدادش شکوفا شود به تمدن اسلامی میرسد. اصلاً ما چیزی به نام تمدن اسلامی داریم؟ بله. خود مستشرقین هم اذعان کردهاند که چیزی به این نام داشتهایم. اندلس، عثمانی و صفویه نمونههای آن بودهاند. پس یک روزی اسلام توانسته به تمدن تبدیل شود به همین دلیل ذاتاً این امر ممتنع نیست و الان هم ممکن است. فوقش میتوانیم بگوییم ما این انقلاب اسلامی را قبول نداریم اما نمیتوانیم بگوییم ذاتاً محال است. بر اساس نظریه فطرت میگوییم جامعه اسلامی این ظرفیت را دارد که از دانی به عالی تبدیل شود. در سیر دانی به عالی، سیر از حداقلی به حداکثری هست. این استدلال عوامانه است که بگوییم دینی که حداکثری شود ایدئولوژی میشود و مردمزده میشوند و … . روشنفکران اسم اسلام حداکثری را ایدئولوژی میگذارند و خودشان را راحت میکنند. او تکامل را امری تشکیکی دانست و گفت: جامعه واجد چیزی است که همان تکامل پیدا میکند. ما نقص کمال داریم و اینطور نیست که چیزی از بیرون به آن اضافه شود. تمدن همان چیزی است که نقص کمال را جبران میکند و از دانی به عالی میرساند. فلسفه تاریخ انقلاب اسلامی دقیقاً همین است. مراحل تکامل بیداری اسلامی نجفی در بخش دوم سخنانش با برشمردن مراحل مختلف تمدن اسلامی گفت: جامعه اسلامی تاکنون پنج مرحله را طی کرده. سه دورهاش اعتلاست و دو دورهاش انحطاط است. دوره نخست اعتلا بوده بعد انحطاط آغاز میشود بعد دوباره اعتلاست که همزمان با عثمانی و صفوی و گورکانی است. دوباره در دوره استعمار به انحطاط برمیگردیم. با بیداری اسلامی به دوره پنجم پا گذاشتیم که دوره اعتلاست. در این سه دوره اعتلامحور متفاوت است. در دوره اول شاخص علم است؛ ابوریحان و ابنسینا شاخص هستند. در دوره اعتلای دوم معماری و شهرسازی گسترش پیدا کرده است و در دوره سوم مشکل یک تمدن رقیب است. در این دوره مسائل سیاسی اجتماعی است. در دورههای قبل هویت جوامع اسلامی زیر سؤال نرفت. در دوره مدرن هویت جوامع اسلامی زیر سؤال رفته است. او تأکید کرد: انقلاب اسلامی هم معلول بیداری اسلامی است (در حوزه تکاملی)؛ و هم علت بیداری اسلامی برای آینده است. بیداری اسلامی دو قرن است در جهان اسلام بهوجود آمده است. خاستگاهش ظاهراً مصر است. سرزمین مسلمانان در دوره عثمانی که تکه تکه شد، مسلمانان متوجه شدند که اینها فقط کشورگشایی نمیکنند. با ابزار انقلاب فرانسه وارد میشوند. این در دوره ناپلئون است. بحث مسلمان و مسیحی نیست. لذا هویت مسلمانان به خطر افتاد. مسلمانان با استعمار مقابله نظامی کردند. خود بیداری اسلامی هم دچار تکامل میشود. وقتی جلوتر رفت واکنش مسلمانها سیاسی شد. در کجا؟ در انقلاب مشروطه. ابتدا واکنش بیداری اسلامی سلبی است. اما چون هویت اسلامی بر مبنای نظریه فطرت عمل میکند، مراتب بالاتر میرود. از نظامی به سیاسی و سپس مقابله فرهنگی میشود. اینجا انقلاب اسلامی اتفاق میافتد. وجود انقلاب اسلامی متکاملتر از مراحل قبل است. فقط یک مقابله سیاسی هم با غرب اتفاق نیفتاده است، یک نظام سیاسی جدید شکل گرفته که در مقابل لیبرال دموکراسی ایستاده است. البته این جوان و آنیکی پیر است. نفس انقلاب اسلامی، تمدنی است. به این علت که تمام ظرفیتهای گذشته را میخواهد آشکار کند و کرده است. قانون اساسی و جامعه جدید درست کرده و … . البته موانع زیاد است اما خط همان است.
انقلاب اسلامی تمدن مهدوی نمیسازد نجفی با اشاره به پیشنهادهای رهبری برای انتقال به تمدن اسلامی گفت: جنبش نرمافزاری، الگوی اسلامی، ایرانی پیشرفت، اقتصاد مقاومتی، تحول در علوم انسانی و … از نمونههای این پیشنهادهاست. نتیجه آن جامعه عالی به دانی و اسلام حداقلی به حداکثری است. در تفکر شیعه نهایت جهان ظهور مهدی ؟عج؟ است. اگر ما مؤمن باشیم این مرحله زودتر میرسد. تمام استعدادهای انسان باید شکوفا شود تا به این مرحله برسیم. انقلاب اسلامی در این مسیر حرکت میکند و توانسته ظرفیت تمدنی را فعال کند. انقلاب اسلامی میتواند در نهایت «تمدن نوین اسلامی» ایجاد کند نه «تمدن مهدوی». تفاوتش این است که در تمدن نوین اسلامی میتواند انسان کامل حضور نداشته باشد و در غیبت میتوانیم آن را بنا کنیم اما حکومت دینی است. این سیر چه موقعی کامل میشود؟ در زمان ظهور. او ادامه داد: این سیر تکاملی در ایران اتفاق افتاده است و آخرش انقلاب اسلامی ایران است و از ایران صادر میشود. شیعی بودن هم در ذاتش است. انتقاد ما به تمدنهای گذشته این است که همه استعدادهای انسان را شکوفا نکرده چون انسان کامل نبوده است. در انقلاب اسلامی تمدن اسلامی ولایی مدنظر است. تمدن اسلامی غیر ولایی هم داریم. در این تمدن نظام ولایت فقیه متکاملتر از تمدنهای دیگر است.