بعد از نوشتن قسمت اول این متن ، اظهار نظرهای مختلفی انجام و حتی بدفهمی های خاصی از آن شد که بعضا به نویسنده نیز منتقل گشت ۰ بحث اصلی این بود که بعضی انقلابها (و نه هر تحول و انقلابی) دارای ابعادی بسیار وسیع تر از زمان شروع خود و فراتر از ابعاد ذهنی اولیه انقلابیون بوده و نباید برخی رفتارهای اولیه و یا حرفهای سطحی و تندرویهای ابتدایی را به ذات انقلاب نسبت داد ؛ البته این مطلب شامل انقلابهای خونینی مثل حرکت کمونیستها نمی شود ۰ این مسلم است که کشش و اندیشه برخی تحولات از زمان خودشان جلوتر می رود ؛ بیان این قانونمندی تاریخی نه فقط نظر ما ، بلکه افراد دقیق و صاحب نظر در تاریخ تحولات جهانی و حرکتهای بزرگ نیز آن را نوشته و ابراز نموده اند؛ مثلا هنری کیسینجر در زمینه معاهده وستفالیا و تاثیر چهار صد ساله آن بر نظم جهانی و یا تاثیرات عمیق انقلاب فرانسه بر آینده اروپا می نویسد :
انقلاب فرانسه نشان داد که چگونه تغییرات داخلی در جوامع قادرند تا تعادل بین المللی را بسیار عمیق تر از خشونت های خارجی. برهم بزنند انقلاب ها معمولا هنگامی رخ می دهند که طیفی از احساسات اغلب خشم آمیز با هم ترکیب می شوند تا یک رژیم. گاه مورد حمله قرار گیرد۰
هرچند نیروی اصلی این انقلاب را خود انقلابیون هم پیشبینی نمیکردند و نخبگان حاکم نیز آن را درک نمی کردند ، در قلب این انقلاب. “نظم بخشی مجدد ” در مقیاسی بود که از زمان جنگ های مذهبی تا به آن روز در اروپا دیده نشده بود۰
(کتاب نظم جهانی ، نوشته هنری کیسینجر؛ ص ۳۵ ، ترجمه دکتر محمد تقی حسینی ، انتشارات علمی و فرهنگی)
به نظر می رسد انقلاب اسلامی نیز از جمله تحولات بزرگ جهانی است که تاثیراتی بسیار عمیق تر از یک کشور و یک زمان و یک دهه داشته باشد ۰ در این رابطه ذکر چند نکته در قالب نوعی عقلانیت تاریخی و سیاسی مهم است :
♦️اول : هر چه تحول اجتماعی و سیاسی اصیل تر و عمیق تر باشد ، ظرفیت و انرژی آزاد شده از متن آن انقلاب در سالها و دهه های بعد بیشتر جلوه خواهد نمود ۰
دوم : انقلابها مثل عمل جراحی می مانند ، اول عمل جراحی با چاقو و خونریزی و بعد از آن ترمیم و آرامش و بهبودی است ؛ لذا سختی اولیه و مراقبت ثانویه هر دو به ذات انقلاب اسلامی بر می گردد و گذشت زمان دو روی سکه را به آرامی آشکار می نماید ۰
سوم : اشتباهات ، افراط گری ، سوء استفاده از خلاء ها و نفسانیات و بد اخلاقی ها و حتی کم تجربگی ها هر چند شیرینی این عمل جراحی موفق را کمی تلخ نمود ولی مستقیما ربطی به روند درمان و بهبودی و رشد یک انقلاب اصیل نداشته است ۰
چهارم : توبه کردن و استحاله و تغییر ماهیت دادن و غلط کردنهای برخی فعالیین اول انقلاب دلیلی بر سست بودن ارزشهای انقلاب نبوده و جا ماندن از قطار در حال حرکت امری طبیعی است و هیچ عاقلی حرکت قطار و شتاب آن را با فرد جا مانده در ایستگاه نمی سنجد !
پنجم : عقلانیت و اصلاحات و عدالت و آزادی مربوط به ذات انقلاب اسلامی است و نقد عملکرد افراد و مدیران با این شاخص ها نه از بیرون انقلاب بلکه از درون بن مایه های خود انقلاب سرچشمه میگیرد ۰
ما شیعیان بخوبی از تاریخ صدر اسلام یاد گرفته ایم که تاریخ خلافت را از درون اسلام و با اندیشه امامت نقادی کنیم و عملکرد خلفا و حاکمان را به حساب ذات اسلام نگذاریم ۰ این نوع نگرش و بینش به شیعیان جواز بروز انقلابها و تحولات بزرگ تاریخی را در قرون بعدی داده و شیعه به بهانه امنیت و مصلحت ، عدالت و ارزشها را هیچگاه قربانی نمی نماید۰