تمدن رضوی حلقه وصل تمدن گذشته و آینده اسلامی است

دکتر موسی نجفی رئیس پژوهشکده اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی در دومین نشست علمی کنفرانس ملی «امام رضا(ع) و علوم روز» که با عنوان «مؤلفه‌های حکمرانی و تمدن سازی در مکتب سیاسی امام رضا(ع)» به میزبانی دانشگاه بین‌المللی امام رضا(ع) و در قالب وبینار برگزار شد به تبیین موضوع «تمدن‌سازی در مکتب سیاسی امام رضا(ع)» پرداخت.

وی با بیان اینکه تمدن رضوی، حلقه وصل تمدن گذشته اسلامی و تمدن آینده اسلامی است، عنوان کرد: زمانی که کتاب تمدن رضوی را چاپ کردم، با این مشکل روبه‌رو بودم که استعمال لفظ تمدن رضوی موجب انتقاد عده زیادی شده است و برای آنها جا نمی‌افتد و تقریباً می‌خواهند بگویند جعل واژه صورت گرفته است، اما این بحث به‌ قدری مهم است که اگر روی آن متمرکز نشویم، بحث ‌های دیگر در تاریخ اسلام و در امروز ما ناقص می‌ شود.

وی با طرح این سوال که تمدن رضوی در کجای تاریخ اسلام است، توضیح داد ما دو تمدن مصداقی و معیاری داریم و حتماً نباید وقتی از تمدن حرف می‌زنیم بحث ما روی مصادیق باشد. بنابراین، اگر این بحث را نداشته باشیم، کمبود داریم و این را خدمت رهبری نیز بیان کردم که در کتاب انسان ۲۵۰ ساله، جای این بحث خالی است و باید تکمیل شود.

۱۴۰ سال قبل؛ پیش‌فرض تمدن رضوی

وی با اشاره به کتاب انسان ۲۵۰ ساله که مقام معظم رهبری آن را به نگارش در آورده اند، گفت: ایشان زندگی انسان ۲۵۰ ساله را به چهار دوره تقسیم کرده‌اند؛ از سال هجری تا ۴۰، یک دوره که شهادت امام علی(ع) است؛ از سال ۴۰ تا ۶۱ که دوره سلطنتی معاویه و شهادت امام حسین(ع) است؛ از شهادت امام حسین(ع) تا ۱۴۰ سال بعد که دوره امام سجاد(ع) تا امام کاظم(ع) است و سال ۲۰۰ هجری می‌شود. دوره بعد از امام رضا(ع) آغاز می‌شود و ائمه بعدی را ابن‌الرضا(ع) می‌گویند.

به گفته این استاد دانشگاه وقتی می‌خواهیم از تمدن رضوی حرف بزنیم، باید به عنوان پیش‌فرض آن ۱۴۰ سال را درنظر بگیریم که بسیار مهم است.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: نزدیک‌ ترین واژه به تمدن، فرهنگ است و فرهنگ و تمدن با هم قرابتی دارند و باید این طور گفت که نمونه عالی فرهنگ تمدن است که جنبه مادی فرهنگ، تمدن و جنبه معنوی تمدن، فرهنگ تلقی می شود؛ یعنی وقتی که فرهنگ نهادسازی می شود و به ظهور اجتماعی می ‌رسد، تبدیل به تمدن می‌گردد. پس باید یک فرهنگ اسلامی داشته باشیم تا بتوانیم تمدن رضوی داشته باشیم.

بسط فرهنگی نظام علوی از سوی ائمه(ع)
رئیس پژوهشکده اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی تصریح کرد: اگر این حلقه مفقوده یعنی تمدن رضوی را گم کنیم، تمدن نوین اسلامی ما نیز خلأ تئوریک پیدا می‌کند؛ بنابراین ما باید فاصله بین فرهنگ علوی به طرف تمدن رضوی را بررسی کنیم که چرا تمدن موسوی و باقری نداریم بلکه تمدن رضوی داریم؟ از این رو شاهد هستیم که ۱۴۰ سال زندگی این امامان معصوم(ع)، در بسط فرهنگی نظام علوی و به وسیله امام سجاد(ع) تا امام کاظم(ع) بسط فرهنگ اسلامی است.
دکتر نجفی با بیان اینکه لذا مهم ‌ترین ویژگی بحث تمدن رضوی که باید در بسط فرهنگی علوی به آن توجه کنیم، بسط فرهنگی است که نقطه مرکزی آن خود ولایت‌عهدی است، عنوان کرد: در مورد امام رضا(ع) یک ویژگی وجود دارد که در هیچ کدام از ائمه(ع) وجود ندارد و آن عبارت از ولایت‌ عهدی است که در بقیه ائمه(ع) نیست. چون راهی برای اثبات امامت بود. آن هم در فضایی که تمدن کاذب عباسی و یا نظام اموی می‌خواست بگوید که فقط خود ما وجود داریم.

ولایتعهدی؛ جریان بزرگ سیاسی در دایره تمدنی به گفته این استاد دانشگاه عباسی ‌ها هرچند نسبت به اموی‌ ها گسست سیاسی دارند، اما از حیث نظری دنبال اموی‌ ها هستند. ۱۴۰ سال بعد از امام حسین(ع) دومین بدعت روی داده است. اولین بدعت در مقابل جریان غدیر، سقیفه است و دومین بدعت نیز بدعتی است که معاویه در سلطنتی کردن این خلافت گذاشت. در بحث ولایت عهدی امام رضا(ع) هم جریان خلافت شکسته می‌شود؛ یعنی قسمت سلطنتی خلافت شکسته می‌شود.
دکتر نجفی خاطرنشان کرد: بحث خلافت یک نوع نظام حکومتی سکولار است. در جایی که خلیفه دوم در مقابل جریان الهی می‌ایستد و خلافت را زمینی می‌کند، سکولاریزم به وجود می‌آید که عرفی کردن خلافت است. پس مرزی که فرهنگ اموی را تبدیل به خلافت عباسی کرد، یک خلافت سکولار است و برگشت امام رضا(ع) در قضیه ولایتعهدی، این جنبه سکولاریزم خلافت که در خلافت سلطنتی وجود دارد را شکسته است.

رئیس پژوهشکده اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی ادامه داد: اگر ولایتعهدی امام رضا(ع) را این طور و به صورت یک جریان سیاسی بزرگ در دایره تمدنی نگاه کنیم، می ‌بینیم بعد از دو قرن قبل از امام رضا(ع) یعنی ۱۹۰ سال قبل، تاریخ اسلام دوباره از اول بازخوانی می ‌شود و خود مأمون نیز معتقد بود که خلافت و جریان سقیفه، اشکال داشته و هیچ خلیفه‌ای این طور نگفته بود.

وی اذعان کرد: تمدن را می ‌توان در سه شاخه عقلانیت، فضائل اخلاقی و ابزارسازی بررسی کرد؛ در زمینه عدالت، عقلانیت و فضائل اخلاقی، بحث انسان کامل مطرح می‌شود و با این وجود است که جامعه کامل و تمدن کامل خود را نشان می ‌دهد؛ لذا تفاوت جریان تبدیل فرهنگ اموی به تمدن عباسی، با تبدیل شدن فرهنگ علوی به تمدن رضوی، در قدسیت است؛ یعنی خلافت از نظام سیاسی قدسیت‌ زدایی کرد که با ولایتعهدی امام رضا(ع) مجدداً این قدسیت بازگشت.

انتشار در:

دیدگاهتان را بنویسید