پرسش،یکی از مخاطبین محترم

?پرسش یکی از مخاطبین محترم

 

✅سلام استاددرموردمصدق نظرچه کسی درست هست؟آخرش ایشون راچطوری قضاوت کنیم،برخی یک نقلی ازحضرت امام درموردایشون که مسلمان نیستند،برخی کاملابرعکس ایشون راحافظ منافع ایران وایرانی درتمام تاریخ میدانند،هرچندرهبری کودتای۲۸مردادرااشتباه فاحش وواقعی مصدق درشناخت غرب میدانند،هرچندحدوددوسال صدارتشان خودرایی وعدم اعتقادبه دموکراسی کم دیده نمی شود!چکارکنیم؟درموردبازرگان هم به شکلی دیگروشریعتی وهم بشکلی!

 

?جواب :

?نجفی :

✅با سلام و تشکر از شما ، پرسش و یا پرسش هایی که مطرح نموده اید پرسش هایی است که ذهن بسیاری از جوانان و نیروهای مومن به انقلاب و حتی بسیاری از مردم را درگیر کرده است و هنوز هم پرسش های داغ و مطرحی است

جواب و یا نزدیک شدن به جواب این پرسش ها کمی زحمت دارد و محتاج به دانستن مقدمات و شرایطی است ؛ به نظرم در این مورد سه سطح و زاویه بحث را می توان دنبال نمود :

اول : جریان دکتر مصدق و یا دکتر شریعتی و یا مهندس بازرگان ، هر کدام در طیف و گروه فکری و یا سیاسی خاصی قرار می گیرند و در قبل از استقرار جمهوری اسلامی یعنی سال ۱۳۵۷ جایگاه و یا تاثیر خاص خودشان را داشته اند۰

دوم : بررسی شخصیت فردی و انسانی و روحیات جزئی هر یک از این افراد مهم است۰

سوم : جریانی سیاسی که امروز بعد از انقلاب اسلامی با تمسک به این افراد و یا قسمتی از افکار این اشخاص، دنبال مسیری موازی مسیر انقلاب اسلامی و یا تفسیر خاص از سیاست امروز در ایران بوده و هستند ۰

به نظر من معدل گرفتن از این سه نوع نگاه میتواند قصاوت درست و معتدل و منصفانه ای نسبت به آنها ارائه نماید ۰

?از نظر شخصی و شخصیتی هر یک از این اشخاص در دوره حیات خود موثر و جریان ساز بوده و توانسته اند نسبت به بخشی از جامعه دارای تاثیراتی باشند و علت نگاه مثبت همان بخش از جامعه هم توجه به همان ویژگی ها و نقاط برجسته شخصیتی آنان است ؛ اما در کنار این صفات مثبت ، وقتی این اشخاص بخواهند در سطح ملی و فراجناجی و در قالب رهبری حرکت های سیاسی و یا فرهنگی ظاهر شوند آن وقت است که نقاط ضعف شخصی و شخصیتی و فکریشان آرام آرام به منضه ظهور می رسد۰ شما به این موارد میتوانید جریانات سیاسی و حزبی و فکری امروزی را هم اضافه کنید که با بزرگنمایی و پنهان شدن پشت سر نام و شخصیت این افراد دنبال مقاصد دیگری بوده و هستند؛ با این وصف دکتر مصدق به عنوان یک شخصیت و شخص فردی در برهه ای از تاریخ یک جایگاهی دارد و به عنوان جریان ملی گرایی و جبهه ملی در زمانه خودش و بعد از آن جایگاه دیگری خواهد داشت و امروز هم به عنوان نوعی “ناسیونالیسم ایرانی” در موقعیت دیگری قرار می گیرد۰

در مورد دکتر شریعتی و جریان “روشنفکر دینی” و همچنین مهندس بازرگان به عنوان نهضت آزادی هم مسئله از جهاتی مثل صورت مسئله دکتر مصدق است ۰

?و اما نکته بسیار مهمی که به نظرم به عنوان “شاخص و تراز” میتواند مطرح باشد و البته به شخصیت این افراد کمتر مرتبط و به جریان سیاسی پشت سر اینان بیشتر مربوط است این است که اگر انقلاب اسلامی را سطح عمیق تر و پیشرفته تر و متعالی تر از جریان “هویتی بیداری اسلامی” بدانیم ، این افراد بخصوص،دکتر مصدق شخصیت ملی و حتی ضد استعماری در حد خودش هست ( توجه داشته باشید از زمانی سخن میگوییم که مبارزات در قالب فضای عصر مشروطیت و نوع نگاه خاص نسبت به غرب استعمارگر به جلو می رود و استعمار سیاسی جلوه بیشتری از استعمار فرهنگی و یا غرب تمدنی داشته است ) ولی در شاخص و جریان عظیم بیداری اسلامی و هویتی شیعی قرار نمی گیرد ۰ به خلاف دکتر شریعتی که در راستای بیداری اسلامی دیده میشود ، ولی در لایه های اولیه و سطحی آن قرار می گیرد و با عمق یافتن جریان بیداری اسلامی در جمهوری اسلامی و بخصوص در دوره تمدن اسلامی ، کمتر می توان جایگاهی برایش تصور نمود ۰

?به نظر من به خلاف تصور برخی اشخاص ، اتاق فکر و اراده خاصی در جمهوری اسلامی به دنبال حذف نام این اشخاص نبوده و نیست ( به غیر از موارد جزئی و موردی و مقطعی ) ولی علت کم رنگ شدن نام و یاد و افکار آنان این است که این افراد را نمی توان به مدت طولانی “فرا زمانی” نگریست۰ با شروع مبارزات و افکار امام خمینی علیه استعمار دکتر مصدق محو شده و با عمق یافتن ابعاد نظام جمهوری اسلامی و با طرح افکار اسلام شناسانی مثل استاد مطهری، امثال دکتر شریعتی به طور طبیعی کم رنگ شدند و بخصوص با ورود به دهه چهارم و پنجم انقلاب اسلامی و نگاه جامعه در سطح و زمینه تمدن اسلامی نه فقط این افراد بلکه بسیاری دیگر از اشخاص حتی تراز بیداری اسلامی سه دهه اول انقلاب نیز کم تاثیر شده و حرف مهمی برای امروز نداشته و ندارند۰

در خاتمه انصاف در تحلیل و همه جانبه نگری و جدا کردن مطالب از یکدیگر را به همه دوستان توصیه می کنم ۰

موفق باشید.

انتشار در:

دیدگاهتان را بنویسید