پرسش یکی از مخاطبین کانال

با سلام خدمت استاد ارجمند

یک سوال ریشه ای و پایه ای تحلیل ساز که در رابطه با جریان شناسی سیاسی و اجتماعی ایران ؛ ذهن بنده را به خود مشغول ساخته این است که؛ آیا می توان ریشه های فکری و جریانی دو جریان سیاسی مسلط بر سپهر سیاسی کنونی ایران یعنی اصلاح طلب و اصولگرا را زنجیره ای ادامه دار از دو نحله فکری بوجود آمده در ایران پس از مشروطه یعنی _مشروطه خواهان مترقی خواه_ که در آن دوران به انگلستان و نماینده غرب مدرن در ایران قرابت فکری و سیاسی خاصی داشتند و جریان مقابل آنان یعنی _سنت گرایان مشروعه خواه_ دانست؟

اساسا وجه اشتراک و یا تمایز پارادایمی این دو جریان سیاسی فعال کنونی در ایران با آن دو جریان نوپای دوران مشروطه در چیست؟

و سوال دیگر در همین رابطه اینکه ؛ اگر این دو جریان، زنجیره ای ادامه دار از آن دو جریان سیاسی هستند ، در دوران مابین مشروطه و انقلاب اسلامی تحت چه عناوین سیاسی شناسایی و دسته بندی می شوند در عرصه تئوریک و آکادمیک؟

با تشکر. مح۰۰۰ هستم از علاقه مندان به مطالب پربار شما

جواب :
نجفی :
با سلام و تشکر از دوست و همراه ارجمند کانال که پرسش نسبتا سنگینی را مطرح کردند۰ در جواب میتوانم بگویم چنین ریشه یابی شفافی بین این دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب با نوع نسبتا مشابه آن در مشروطه اشتباه است و چنین ریشه یابی تاریخی نمیتواند خیلی دقیق و علمی باشد ۰ اما به چه دلیل :
هر چند انقلاب اسلامی با نهضت مشروطه شباهت های بسیاری دارد ولی روند مشروطه و تحولات آن و حتی نیروهای اجتماعی و سیاسی درون مشروطه با انقلاب اسلامی تفاوتهای بسیاری دارند ؛ البته این عدم تطابق دلیل نمیشود ما از برخی شباهت ها و مشابهت ها درس و عبرت و تجربه کسب نکنیم ۰ بارها تکرار کرده ام که تاریخ به لحاظ “وقایع ” تکرار ناپذیر است ولی از نظر “اندیشه تاریخی ” فرا زمانی و فرا مکانی می باشد ۰ خود مشروطیت ریشه عمیق و مهم انقلاب اسلامی است و بسیاری از مباحث “هویتی” و ملی و تجدد خواهی و اندیشه های اجتماعی و سیاسی و تاثیرخارجی برای سیاست آنروز نه تنها مهم است بلکه نشناختن آنها برای امروز ما به منزله نشناختن امور اولیه سیاسی و فکری است ؛ شایان ذکر است در طول این صد و ده سال مسائل و عوامل جدیدی در تاریخ ایران رخ نموده است ولی خود این بستر جدید هم بدون زمینه های مشترک مشروطه نمیتوانسته درست ردیابی شوند ؛ مثلا مسئله کشف حجاب در دوران رضاخانی هر چند حدود سه دهه بعد از مشروطه مطرح شد ولی نقاط مشترک و ریشه های فراوانی در مشروطه و نوگرایی افراطی عصر مشروطه داشته است ۰مسئله نگاه به غرب و استعمار و علم غربی و تجدد و سنت و نوگرایی و دخالت خارجی و بسیاری مسائل دیگر هم به این منوال است ۰ در مورد خاص پرسش شما این مطلب علاوه بر شرایط گفته شده به نظر می رسد دو جریان سیاسی فعلی (که البته حدود و ثغور و مبانی اندیشه سیاسی هر یک جای حرف و حدیث بسیار دارد) ، بیشتر با شرایط خاص انقلاب اسلامی تطبیق دارند تا با ریشه هایی در مشروطیت ! البته جریان اصول گرا تنها در جریان مشروعه خواه مشروطه دیده نمیشود بلکه طیف وسیعی از مشروطه خواهان نیز نه تنها متشرع بودند بلکه از افراط و غرب زدگی برخی مشروطه خواهان نیز خود را مبرا می دانستند ۰ در هر حال هر چند دو جریان دمکرات ها و اعتدالیون در مشروطه در ظاهر با برخی دیدگاههای اولیه جریانات سیاسی امروز شبیه می آیند ولی در نهایت موارد اختلاف و تمایز بیشتر است ۰ البته از نظر نویسنده ناچیز این سطور نوعی شبیه سازی و شاید ارتباط آنهم خیلی کلی و دور اندیشانه تر برای ریشه یابی وجود دارد که فراتر از اشخاص و احزاب و جریانات اجتماعی و سیاسی است و آن نگاه به” غرب” و نسبت بین ما و غرب است ۰ از این منظر نه دو طیف بلکه نواری رنگی از طیف ها از مشروطه به بعد وجود دارند که هر یک به “نسبت سنجی” بین ما و غرب نشسته اند ۰ اینکه جریانات و اشخاص چه میزان با حقیقت غرب آشنا باشند و یا استعمار در نظر آنان چه جایگاهی داشته و دارد و یا تجدد غربی را چگونه تفسیر کنیم و یا اینکه هر یک از اینها چگونه بر هویت ملی تاثیر می گذارد از جمله مسائل مهمتری است که امروز را به دیروز و به فردا متصل کرده و ریشه یابی و جریان شناسی ما را عمیق تر می نماید۰
جواب و پژوهش در کشف این نسبت ( ما و غرب ) میتواند تصویر روشنتری از جریان شناسی دهه های اخیر ایران به ما بدهد؛ تصویری که در قاب خود امروز و دیروز را با هم به ما نشان میدهد۰

موفق باشید

انتشار در:

دیدگاهتان را بنویسید