به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست «امام خمینی(ره) و دولت تراز انقلاب اسلامی» امروز (شنبه، ۱۹ خرداد) به همت پژوهشکده مطالعات سیاسی و روابط بینالملل و حقوق و با همکاری معاونت فرهنگی و پژوهشکده علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. ✅در این نشست «موسی نجفی» طی سخنانی به فلسفه سیاسی امام خمینی (ره) و شبههای به نام حکمرانی ایران اشاره کرد و گفت: همواره مهمترین تحریفی که درباره امام خمینی (ره) صورت گرفته است، نادیده گرفتن ابعاد فکری امام (ره) بود؛ برخی مدعی بودند که افکار معمار کبیر انقلاب اسلامی تنها به درد براندازی و انقلاب میخورد؛ همچنین عده ای نیز معتقد بودند امام (ره) یک نظام عقبافتاده و ناکارآمد را بنا نهاد که نمیتواند با دنیا ارتباط برقرار کند که البته این اعتقاد آنها همچنان پابرجاست.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: تحریف دیگر از سخنان امام خمینی (ره) این بود که برخی اعتقاد داشتند صحبت های امام (ره) پس از شکلگیری حکومت متوقف شده و به جز آن کارایی دیگری ندارد زیرا آنها میدانستند دایره برتری که اندیشهها را جهت می دهد، تمدن است؛ البته در این بین برخی نظامهای به ظاهر اسلامی همانند عربستان و ترکیه تمدن غرب را بیرقیب دانسته و هژمونی آن را پذیرفتهاند چرا که آنها هیچ گونه داعیه تمدنی نسبت به غرب ندارند و این هژمونی تمدن غرب سبب شده است تا نظامهای این کشورها در مقابل نظام لیبرالیسم که برگرفته از تمدن غرب است، تسلیم شوند. وی افزود: اما بحث اصلی که در فلسفه سیاسی امام خمینی (ره) استفاده میشود به دو جریان رقیب بر میگردد؛ عدهای افکار امام (ره) و نظام جمهوری اسلامی را صرفا ناظر بر رفع بحران میدانند، به این معنا که معتقدند پس از رفع بحرانی به نام رژیم شاهنشاهی این فلسفه باید در حد یک نظریه باقی بماند؛ این نظریه ناظر بر بیماری و بحران است ولی اگر انسان معنا و مفهومی از سلامتی نداشته باشد که بیماری معنایی ندارد.
معنویت سیاسی حاشیهای نیست نجفی تصریح کرد: یکی از شخصیتهای غربی که فلسفه سیاسی امام خمینی (ره) را به خوبی درک کرد، میشل فوکو بود. وی اذعان کرده بود که امام (ره) و انقلاباش در سطح جهان یک معنویت سیاسی را پایهگذاری کرده که ما غربی ها قرنها است که آن را فراموش کردهایم، ما معنویت را یک مسئله حاشیهای در زندگی خود میدانیم در حالی که معنویت سیاسی یک مسئله حاشیه ای در زندگی نیست. رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: امام خمینی (ره) در مرحله انقلاب با مارکسیسم درگیر میشود و برای آن یک بدیل ایجاد میکند، سپس در مرحله نظامسازی با نظام لیبرال دموکراسی رقیب میشود و در مرحله تمدنی در مواجهه با تمدن غرب نظریه دارد، البته این موارد به معنای مخالفت امام (ره) با این سه مولفه نیست اما حرف و نظریه خاص خود را درباره آنها دارد، در این بین برخی نیز معتقدند هرگاه صحبت از تمدن نوین اسلامی می شود به معنای ضدیت کامل با تمدن غربی است، در حالی که ما تمدن نوین اسلامی را تمدن برتر میدانیم اما این به معنای آن نیست که با تمدن غربی ضدیت داشته باشیم. شاخص های تمدنی فلسفه سیاسی امام خمینی(ره) وی افزود: در فلسفه سیاسی امام خمینی (ره) از نظر تمدنی چند شاخص وجود دارد؛ اولین شاخص قانون اساسی است، حتی نوشتن قانون اساسی به منزله این است که قرار است نظام پایداری قدرتمندی ایجاد شود؛ از سوی دیگر یکی از ابعاد تمدنسازی عمل قانون و محور قرار دادن آن است؛ دومین مساله نیز فرهنگ سیاسی جدید بود که اجمالا توسط امام خمینی(ره) مطرح و سپس توسط مقام معظم رهبری تفصیل داده شد؛ به طور نمونه میتوان به بحث استکبار اشاره کرد؛ پیش از آن نیروهای انقلابی از واژه امپریالیسم استفاده میکردند اما امام راحل به جای آن از واژه استکبار استفاده کردند که یک واژه قرآنی است.